مدادرنگی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The children enjoyed coloring with their new colored pencils.
بچهها از رنگآمیزی کردن با مدادرنگیهای جدیدشان لذت بردند.
He organized his art supplies, making sure every colored pencil was sharpened.
او لوازم هنری خود را مرتب کرد و اطمینان حاصل کرد که همهی مدادرنگیها تراشیده شده باشند.
He carefully sharpened his colored pencil before starting the drawing.
او قبلاز شروع طراحی، مدادرنگیهای خود را بادقت تراشید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «colored pencil» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/colored-pencil