با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Colored Pencil

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun countable
مدادرنگی
- The children enjoyed coloring with their new colored pencils.
- بچه‌ها از رنگ‌آمیزی کردن با مدادرنگی‌های جدیدشان لذت بردند.
- He organized his art supplies, making sure every colored pencil was sharpened.
- او لوازم هنری خود را مرتب کرد و اطمینان حاصل کرد که همه‌ی مدادرنگی‌ها تراشیده شده باشند.
- He carefully sharpened his colored pencil before starting the drawing.
- او قبل‌از شروع طراحی، مداد‌رنگی‌های خود را بادقت تراشید.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت colored pencil

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «colored pencil» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/colored-pencil

لغات نزدیک colored pencil

پیشنهاد بهبود معانی