نوک مداد، مغزی مداد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The artist carefully sharpened the pencil lead.
هنرمند مغزی مداد را بادقت تراشید.
The quality of the pencil lead can significantly affect the drawing's outcome.
کیفیت نوک مداد بهطور قابلتوجهی میتواند بر نتیجهی نقاشی تأثیر بگذارد.
The child broke the pencil lead while writing.
کودک در حین نوشتن نوک مداد را شکست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pencil lead» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pencil-lead