با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Pencil Lead

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun
نوک مداد، مغزی مداد
- The artist carefully sharpened the pencil lead.
- هنرمند مغزی مداد را بادقت تراشید.
- The quality of the pencil lead can significantly affect the drawing's outcome.
- کیفیت نوک مداد به‌طور قابل‌توجهی می‌تواند بر نتیجه‌ی نقاشی تأثیر بگذارد.
- The child broke the pencil lead while writing.
- کودک در حین نوشتن نوک مداد را شکست.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pencil lead

  1. noun the material (usually black or dark gray) which allows a pencil to work

ارجاع به لغت pencil lead

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pencil lead» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pencil-lead

لغات نزدیک pencil lead

پیشنهاد بهبود معانی