آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴

    Quad

    kwɑːd kwɒd

    شکل جمع:

    quads

    توضیحات:

    در معنای اول، quad شکل عامیانه‌ی لغت quadruplet است.

    شکل رسمی این لغت در معنای دوم: quadrangle

    معنی quad | جمله با quad

    noun countable informal

    یکی از چهارقلوها

    The quads were all playing together in the yard.

    چهارقلوها همه با هم در حیاط بازی می‌کردند.

    The quads each have their own unique personalities.

    چهارقلوها هرکدام شخصیت منحصر‌به‌فرد خود را دارند.

    noun countable informal

    محوطه‌ی چهارگوش، صحن محصور (فضای مربعی در بیرون با ساختمان‌هایی در چهار طرف به‌ویژه در مدرسه یا دانشکده)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    The students gathered in the quad.

    دانش‌آموزان در محوطه‌ی چهارگوش جمع شدند.

    The quad is the perfect place to study on a sunny day.

    صحن محصور جایی مناسب برای مطالعه در یک روز آفتابی است.

    noun countable

    فاصله‌انداز (در چاپ)

    The typesetter carefully inserted a quad between the words.

    حروف‌چین با دقت فاصله‌انداز را بین کلمات قرار داد.

    The printer needed a quad to separate the lines of text.

    چاپگر برای جدا کردن خطوط متن به فاصله‌انداز نیاز داشت.

    adjective noun

    چهارگانه، چهارتایی، اربعه

    The science experiment required a quad of magnets to demonstrate the concept of repulsion.

    آزمایش علمی به چهار آهن‌ربا برای نشان دادن مفهوم دافعه نیاز داشت.

    The quad chairs on the patio were perfect for our group of four.

    صندلی‌های چهارگانه‌ی پاسیو برای گروه چهارنفره ما عالی بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The chef created a delicious dish using a quad of exotic spices.

    سرآشپز با استفاده از ادویه‌ی چهارگانه‌ی عجیب‌وغریب غذای خوشمزه‌ای درست کرد.

    noun countable

    ورزش تله‌اسکی چهارنفره

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    We waited in line for the quad to take us up the mountain.

    در صف منتظر ماندیم تا تله‌اسکی چهارنفره ما را به بالای کوه برساند.

    We waited in line for the next quad to arrive.

    در صف منتظر ماندیم تا تله‌اسکی چهارنفره بعدی بیاید.

    noun countable

    کواد (واحد انرژی برابر با یک کوادریلیون)

    The power plant produces four quads of energy each year.

    این نیروگاه در هر سال چهار کواد انرژی تولید می‌کند.

    The country's energy consumption reached nearly two quads last year.

    مصرف انرژی کشور در سال گذشته به چهار کواد نزدیک شد.

    noun countable informal

    کالبدشناسی چهارسر ران (عضله) (معمولاً به‌صورت جمع می‌آید)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالبدشناسی

    مشاهده

    The athlete has strong quads from years of training.

    این ورزشکار از سال‌ها تمرین، چهارسر ران قوی‌ای دارد.

    After a tough workout, my quads were sore for days.

    بعد از تمرین شدید، چهارسر ران من چندین روز درد داشت.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد quad

    1. noun an area partially or entirely enclosed by walls or buildings
      Synonyms:
      yard court enclosure courtyard atrium close quadrangle quadrant quadruplet quadraphonic
    1. noun (printing) a block of type without a raised letter; used for spacing between words or sentences
      Synonyms:
      space
    1. noun a muscle of the thigh that extends the leg
      Synonyms:
      quadriceps quadriceps femoris musculus quadriceps femoris

    سوال‌های رایج quad

    شکل جمع quad چی میشه؟

    شکل جمع quad در زبان انگلیسی quads است.

    ارجاع به لغت quad

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «quad» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/quad

    لغات نزدیک quad

    • - quackish
    • - quacksalver
    • - quad
    • - quadoed cable
    • - quadr
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    forever forgive and forget formality former fortitude fortuitous fortunately fountain of youth four hundred frederick fresh air Friday fungible furthermore futuristic معذب اسطوخدوس قلک غفلت کردن غافل شدن لب مطلب مشکل تانک الم‌شنگه عسکری آروغ آقا اسطرلاب جناغ سینه طاقدیس
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.