Quad معنی

kwɑːd kwɒd
آخرین به‌روزرسانی:
  • Noun
    (quadrangle) (در سیم تلگراف) سیم چهارلای به‌هم پیچیده عایق، (در مطبعه) قطعه سربی، چهار قلو، (عامیانه، انگلیس) زندانی کردن، در زندان افکندن
  • Noun
    چهار گانه، چهار گوش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات نزدیک quad