جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
Fast Dictionary - فست دیکشنری
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
جستوجو
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
اطلاعات بیشتر
نرمافزار iOS
اطلاعات بیشتر
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
لغات جستوجو شده
وبلاگ
معنیها
Quad معنی
kwɑːd
kwɒd
آخرین بهروزرسانی:
۱۰ اسفند ۱۳۹۸
Noun
(quadrangle) (در سیم تلگراف) سیم چهارلای بههم پیچیده عایق، (در مطبعه) قطعه سربی، چهار قلو، (عامیانه، انگلیس) زندانی کردن، در زندان افکندن
Noun
چهار گانه، چهار گوش
تبلیغات
(تبلیغات را حذف کنید)
لغات نزدیک quad
-
quack
-
quack grass
-
quackery
-
quackish
-
quacksalver
- quad
-
quadoed cable
-
quadr
-
quadr-
-
quadragesima
-
quadragesimal
دریافت فست دیکشنری از طریق اپاستور
دانلود مستقیم فست دیکشنری