امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Quadriceps

    American: ˈkwɑːdrəˌseps British: ˈkwɒdrəseps
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    (عضله) چهار سر (به‌ویژه ماهیچه‌ی جلو ران)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد quadriceps

    1. noun A muscle of the thigh that extends the leg
      Synonyms: quadriceps femoris, musculus quadriceps femoris, quad

    ارجاع به لغت quadriceps

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «quadriceps» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/quadriceps

    لغات نزدیک quadriceps

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel