با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Get Off Someone's Back

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • idiom informal
    دست از سر کسی برداشتن، (کسی را) به حال خود گذاشتن، کوتاه آمدن، بیخیال شدن، دست برداشتن، تنها گذاشتن
    • - He kept on at me to such an extent that occasionally I wished he would get off my back.
    • - آنقدر به من می‌پرید که گاهی آرزو می‌کردم دست از سرم بردارد.
    • - 'get off my back', the lady screamed.
    • - زن فریاد زد که دست از سرم بردار.
    • - get off your mother's back.
    • - دست از سر مادرت بردار.
    • - I wish you'd get off my back.
    • - کاش تنهام بذاری.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد get off someone's back

  1. verb leave alone
    Synonyms: back off, get off someone’s case, let someone breathe, stop annoying, stop nagging

ارجاع به لغت get off someone's back

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «get off someone's back» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/get-off-someones-back

لغات نزدیک get off someone's back

پیشنهاد بهبود معانی