فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Back And Forth

bæk ænd fɔrθ bæk ənd fɔːθ

توضیحات:

شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): back-and-forth

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb idiom C1

پس‌ و پیش، عقب‌ و جلو، از یک سو به سوی دیگر، در رفت‌وآمد بودن (حرکت در یک جهت و سپس در جهت مخالف)

The swing went back and forth.

تاب به جلو و عقب حرکت می‌کرد.

He went back and forth regularly between Tehran and Paris.

او مرتب بین تهران و پاریس رفت‌و‌آمد می‌کرد.

noun uncountable

بده‌بستان، تبادل، دادوستد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The negotiations between the two countries involved a lot of back-and-forth on trade agreements.

مذاکرات بین دو کشور شامل بده‌بستان‌های زیادی در مورد توافقات تجاری بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد back and forth

  1. adverb backward and forward
    Synonyms:
    to and fro up and down backwards and forwards alternating from side to side in and out vacillating seesaw from pillar to post

ارجاع به لغت back and forth

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «back and forth» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/back-and-forth-2

لغات نزدیک back and forth

پیشنهاد بهبود معانی