از سر گرفتن، مجددا شروع کردن، مجددا ارتباط برقرار کردن، دوباره علاقمند شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She was eager to get back into work after she had her baby.
بعد از بچهدار شدنش مشتاق بود که دوباره به کارش برگردد.
A year after his band broke up, he wants to get back into music again.
یک سال پس از اینکه گروه موسیقیاش منحل شد، میخواهد دوباره موسیقی را شروع کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «get back into» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/get-back-into