۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Footfall

ˈfʊtfɑːl ˈfʊtfɔːl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
( step =) پله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- My father's footfall was familiar and pleasant to me.
- صدای پای پدرم برایم آشنا و خوشایند بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد footfall

  1. noun the sound of a step of someone walking
    Synonyms:
    step footstep tread
  1. noun the act or manner of going on foot
    Synonyms:
    step footstep tread

ارجاع به لغت footfall

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «footfall» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/footfall

لغات نزدیک footfall

پیشنهاد بهبود معانی