امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Itemize

ˈaɪtəmaɪz ˈaɪtəmaɪz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
جز‌به‌جز نوشتن، به اقلام نوشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- to itemize a bill of purchases
- صورت خرید را قلم به قلم شرح دادن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد itemize

  1. verb keep detailed record
    Synonyms:
    catalog circumstantiate cite count detail document enumerate individualize instance inventory lay out list mention number particularize quote recite record recount rehearse relate set out specify spell out tally

لغات هم‌خانواده itemize

  • verb - transitive
    itemize

ارجاع به لغت itemize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «itemize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/itemize

لغات نزدیک itemize

پیشنهاد بهبود معانی