(صورتحساب و سند و غیره) جزءبهجزءنوشتهشده، (بهصورت تفصیلی) فهرستبندیشده، با جزئیات نوشتهشده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We asked for an itemized bill, listing all our phone calls and how long they were.
از آنها درخواست کردیم که لیست جزءبهجزء همهی تماسهای تلفنی و مدت زمان آنها را در اختیار ما قرار دهند.
an itemized inventory
فهرستِ موجودیِ جزءبهجزءنوشتهشده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «itemized» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/itemized