کلبهی چوبی (سازهای اقامتی که از قطعات کندهشدهی درختان ساخته شده است)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We spent the weekend in a cozy log cabin nestled in the woods.
آخر هفته را در کلبه چوبی دنجی که در جنگل قرار داشت، گذراندیم.
Every year, Log Cabin Day is celebrated on the last Sunday of June.
روز کلبهی چوبی هر سال در آخرین یکشنبهی ماه ژوئن جشن گرفته میشود.
I invited my boyfriend to my daddy's log cabin.
دوستپسرم رو به کلبهی چوبی بابام دعوت کردم.
I dream of owning a log cabin someday, where I can escape the city and enjoy the peace and quiet of nature.
آرزو دارم روزی صاحب کلبهی چوبی شوم، جایی که بتوانم در آن از [شلوغی] شهر فرار کنم و از آرامش و سکوت طبیعت لذت ببرم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «log cabin» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/log-cabin