عمدتاً، اغلب، بیشتر، بهطور عمده، غالباً
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The economy depends preponderantly on agriculture.
اقتصاد بهطور عمده به کشاورزی وابسته است.
The voters in this district are preponderantly in favor of the new law.
رأیدهندگان این حوزهی انتخابی اغلب طرفدار قانون جدید هستند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «preponderantly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/preponderantly