فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Regularization

ˌreɡjəlɚəˈzeɪʃn ˌreɡjələraɪˈzeɪʃn

توضیحات:

این لغت در انگلیسی بریتانیایی به‌صورتِ regularisation نوشته می‌شود.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

ساماندهی، نظم‌دهی، منظم‌سازی، قانونمندسازی، رگولاریزاسیون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

They are calling for regularization of the building industry.

آن‌ها خواستار قانونمند شدن صنعت ساختمان هستند.

the regularization of undocumented workers

ساماندهی کارگران فاقد مدارک

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Regularization in Machine Learning

رگولاریزاسیون در یادگیری ماشین

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد regularization

  1. noun the act of bringing to uniformity; making regular
    Synonyms:
    regulation regularisation

لغات هم‌خانواده regularization

ارجاع به لغت regularization

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «regularization» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/regularization

لغات نزدیک regularization

پیشنهاد بهبود معانی