بهطور مرسوم، بهطور معمول، بهصورت متداول، بهطور متعارف، عموماً، عرفاً
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He conventionally approached the problem, following established methods.
او بهطور متعارف و با پیروی از روشهای تعیینشده به موضوع نزدیک شد.
They conventionally celebrated the holiday with family gatherings and feasts.
آنها بهطور مرسوم تعطیلات را با گردهماییهای خانوادگی و مهمانیها جشن میگرفتند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «conventionally» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/conventionally