آخرین به‌روزرسانی:

Typically

ˈtɪpɪkli ˈtɪpɪkli

صفت تفضیلی:

more typically

صفت عالی:

most typically

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2

طبق معمول، معمولاً، مثل همیشه، چنان که انتظار می‌رود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Typically, I start my day with a cup of coffee.

معمولاً روزم را با یک فنجان قهوه شروع می‌کنم.

The weather in this region is typically hot and humid.

آب‌وهوای این منطقه چنان که انتظار می‌رود، گرم و مرطوب است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد typically

  1. adverb in an expected or customary manner; for the most part
    Synonyms:
    generally normally usually commonly often frequently regularly habitually customarily routinely consistently naturally
    Antonyms:
    atypically

لغات هم‌خانواده typically

  • adverb
    typically

سوال‌های رایج typically

صفت تفضیلی typically چی میشه؟

صفت تفضیلی typically در زبان انگلیسی more typically است.

صفت عالی typically چی میشه؟

صفت عالی typically در زبان انگلیسی most typically است.

ارجاع به لغت typically

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «typically» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/typically

لغات نزدیک typically

پیشنهاد بهبود معانی