هر روز، همهروزه، دائماً، روزبهروز
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Day after day, they worked tirelessly to complete the project on time.
آنها همهروزه بهطور خستگیناپذیری تلاش کردند تا پروژه را بهموقع به پایان برسانند.
She practiced playing the guitar day after day, improving her skills steadily.
او هر روز نواختن گیتار را تمرین میکرد و بهطور پیوسته مهارتهای خود را بهبود میبخشید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «day after day» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/day-after-day