صفت تفضیلی:
more systematicallyصفت عالی:
most systematicallyبهطور روشمند، روشمندانه، بهطور نظاممند، بهصورت سازمانیافته، بهطور سیستماتیک، بهطور منسجم، بهطور متمرکز، از روی اسلوب معین (بهنحوی که بر اساس مجموعه روشهای توافقشده یا برنامهی سازماندهیشده انجام شود)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The detective carefully and systematically searched the crime scene for evidence.
کارآگاه با دقت و از روی اسلوب معین صحنهی جنایت را برای یافتن شواهد جستوجو کرد.
The information was systematically recorded and analyzed.
این اطلاعات بهصورت سیستماتیک ثبت و آنالیز شدند.
We searched systematically for evidence.
ما بهطور نطاممند به دنبال شواهد گشتیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «systematically» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/systematically