امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bank Account

bæŋkəkaʊnt bæŋkəkaʊnt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun countable B1
حساب بانکی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He checked his bank account balance before making a purchase.
- او قبل‌از خرید موجودی حساب بانکی خود را بررسی کرد.
- The bank account was linked to her mobile payment app.
- حساب بانکی به نرم‌افزار پرداخت تلفن‌همراه او وصل شده بود.
- They decided to close their joint bank account after the breakup.
- آن‌ها پس‌از جدایی تصمیم گرفتند که حساب بانکی مشترک خود را ببندند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bank account

  1. noun an arrangement made with a bank whereby one may deposit and withdraw money and in some cases be paid interest

ارجاع به لغت bank account

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bank account» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bank-account

لغات نزدیک bank account

پیشنهاد بهبود معانی