آخرین به‌روزرسانی:

ساکت به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

خاموش، آرام

فونتیک فارسی

saaket
صفت قید

silent, mum, reticent, tight-lipped, tacit, uncommunicative, mute, tongue-tied, quietly, speechless, silently, voiceless, still, stilly, pacific

قبل از صحبت کردن بر میز کوبید و گفت: «ساکت!»

Before speaking, he knocked on the table and said, "quiet!"

ناگهان مثل موش ساکت شد.

Suddenly she became still as a mouse.

ارکستر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ساکت

  1. مترادف:
    آرام بی‌سروصدا بی‌صدا
    متضاد:
    شلوغ
  1. مترادف:
    خاموش خموش سربه‌زیر
  1. مترادف:
    دنج راحت صامت

ارجاع به لغت ساکت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ساکت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ساکت

لغات نزدیک ساکت

پیشنهاد بهبود معانی