زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

خاموش به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / khaamoosh /

off, turned off, switched off

بی‌نور، بی‌فروغ

برای صرفه‌جویی بخاری‌ها را خاموش کردند.

They switched off the heaters as an economy measure.

آتشفشان خاموش (غیرفعال)

a dead volcano

صفت
فونتیک فارسی / khaamoosh /

quiet, silent, quiescent, mute, speechless, still, dormant, slumberous, dumb, tight lipped, mum, soundless, quietly, dead, inarticulate, extinct

ساکت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

چرا خاموش هستی؟

why are you quiet?

خاموش نشستم.

I sat quietly.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خاموش

  1. مترادف:
    بی‌فروغ بی‌نور
    متضاد:
    شلوغ
  1. مترادف:
    خموش ساکت صامت هش
    متضاد:
    آرام کم‌حرف بی‌صدا

ارجاع به لغت خاموش

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خاموش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خاموش

لغات نزدیک خاموش

پیشنهاد بهبود معانی