آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: سه‌شنبه ۶ خرداد ۱۴۰۴

    شلوغ به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    صفت
    فونتیک فارسی / sholoogh /

    untidy, disorganized, chaotic, cluttered, riotous, cramped

    untidy

    disorganized

    chaotic

    cluttered

    riotous

    cramped

    آشفته، درهم‌برهم، بی‌نظم

    وضع شلوغ اداره‌ی ما

    our office's chaotic conditions

    شلوغ شدن

    to become disordered or chaotic, to become crowded or bustling, to become congested

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    جمعه‌ها جاده‌ی شمال شلوغ می‌شود.

    the Shomal's road becomes congested on Fridays

    شلوغ کردن

    to make noise, to disturb, to make crowded or congested, to overcrowd, to bang, to clatter, to clutter, to confuse, to crowd, to racket

    صفت
    فونتیک فارسی / sholoogh /

    crowded, busy, bumper-to-bumper, noisy, brassy, bustling, boisterous, overcrowded, congested, full, fussy, packed

    crowded

    busy

    bumper-to-bumper

    noisy

    brassy

    bustling

    boisterous

    overcrowded

    congested

    full

    fussy

    packed

    پرازدحام

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    خیابان شلوغ تهران

    Tehran's crowded streets

    آسانسور شلوغ

    crowded elevator

    صفت
    فونتیک فارسی / sholoogh /

    naughty, wanton, pranking

    naughty

    wanton

    pranking

    دارای عادت به بازیگوشی و شیطنت

    کودکان شلوغ

    naughty children

    شلوغ کاری نکن

    Don't do such naughty things

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد شلوغ

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    ازدحام پرازدحام پرجمعیت پرسروصدا پرهیاهو هیاهو
    متضاد:
    ساکت

    سوال‌های رایج شلوغ

    شلوغ به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «شلوغ» در زبان انگلیسی به crowded یا busy ترجمه می‌شود.

    «شلوغ» کلمه‌ای است که برای توصیف مکان‌ها، زمان‌ها یا موقعیت‌هایی به کار می‌رود که در آن‌ها تعداد زیادی از افراد یا فعالیت‌ها به طور همزمان حضور دارند یا انجام می‌شوند. وقتی می‌گوییم یک مکان شلوغ است، معمولاً منظور این است که جمعیت زیادی در آن حضور دارد و فضای آرام و خلوتی در آن دیده نمی‌شود. مثلاً خیابان‌های مرکز شهر در ساعات کاری، بازارها یا ایستگاه‌های مترو اغلب شلوغ هستند و رفت‌وآمد زیادی در آن‌ها وجود دارد.

    از نظر معنایی، «شلوغ» می‌تواند به حالتی اشاره کند که ذهن یا برنامه‌ی فرد نیز پر از کار یا دغدغه است. مثلاً وقتی می‌گوییم «روز شلوغی داشتم»، یعنی روز پر از کار، ملاقات یا فعالیت‌های متنوع بوده که فرصت استراحت یا آرامش کم بوده است. این حالت می‌تواند مثبت باشد، به معنی پُربار بودن روز، یا منفی، به معنای فشار زیاد و استرس.

    در زندگی روزمره، شلوغی می‌تواند هم جالب باشد و هم خسته‌کننده. برای برخی افراد، بودن در محیط‌های شلوغ و پرانرژی حس زندگی و هیجان را به همراه دارد، اما برای دیگران ممکن است این وضعیت باعث اضطراب و دل‌زدگی شود. به همین دلیل مدیریت شلوغی‌ها و ایجاد تعادل بین فعالیت‌ها و استراحت اهمیت زیادی دارد.

    شلوغ» کلمه‌ای پرکاربرد است که بسته به زمینه و موقعیت می‌تواند معانی و احساسات متفاوتی را منتقل کند؛ از ازدحام فیزیکی در مکان‌ها گرفته تا مشغولیت ذهنی و کاری افراد. فهم درست این کلمه به ما کمک می‌کند تا بهتر بتوانیم وضعیت‌ها و احساسات خود و دیگران را بیان کنیم.

    ارجاع به لغت شلوغ

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «شلوغ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شلوغ

    لغات نزدیک شلوغ

    • - شلوارک
    • - شلواری
    • - شلوغ
    • - شلوغ‌بازی
    • - شلوغ‌پلوغ
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.