امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

ازدحام به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

شلوغی

فونتیک فارسی

ezdehaam
اسم
crowdedness, thronging, the state of being crowded, melee, swarming, rush, congestion, overcrowding

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

- مسافران ازدحام و تأخیر را نخواهند پذیرفت.

- Passengers will not accept overcrowding and delays.

- ازدحام پارک در روز آفتابی پیدا کردن جایی برای نشستن را سخت کرده بود.

- The crowdedness of the park on a sunny day made it hard to find a place to sit.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ازدحام

  1. مترادف:
    اجتماع جمعیت جنجال شلوغ شلوغی نفوس
    متضاد:
    خلوت
  1. مترادف:
    شورش غوغا هجوم هنگامه

ارجاع به لغت ازدحام

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ازدحام» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ازدحام

لغات نزدیک ازدحام

پیشنهاد بهبود معانی