عامیانه retired, secluded, peaceful, private
آنها کلبهای دنج در کوهها خریدند تا از شلوغی دور شوند.
They bought a retired cottage in the mountains for a peaceful getaway.
او در مکانی دنج از سروصدای شهر آرامش یافت.
He found solace in a secluded away from the city's noise.
عامیانه cozy, snug, homey, homelike
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او عاشق این بود که به کاشانهی دنج کوچکش برود و شعر بنویسد.
She loved to go to her cozy little nest and write poetry.
اتاق هتل دلباز و دنج بود.
The hotel room was lively and homey.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دنج» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دنج