آخرین به‌روزرسانی:

Bespectacled

bɪˈspektəkld bɪˈspektəkld

معنی و نمونه‌جمله

adjective

عینکی، عینک زده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

a bespectacled old woman

پیرزن عینکی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bespectacled

  1. adjective wearing, or having the face adorned with, eyeglasses or an eyeglass
    Synonyms:
    spectacled monocled

ارجاع به لغت bespectacled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bespectacled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bespectacled

لغات نزدیک bespectacled

پیشنهاد بهبود معانی