شکل جمع:
homecomingsورود به خانه، عازم میهن، بازگشت به وطن یا محل تحصیل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
On the occasion of his homecoming from abroad, his father gave a party.
به مناسبت بازگشت او از خارج پدرش میهمانی داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «homecoming» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/homecoming