با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

کوچ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مهاجرت، هجرت، رحلت

فونتیک فارسی

kooch
اسم
migration, transmigration, immigration, emigration

- او به کانادا کوچ کرد.

- He immigrated to Canada.

- کوچ دسته جمعی

- mass migration
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کوچ

ارجاع به لغت کوچ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کوچ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کوچ

لغات نزدیک کوچ

پیشنهاد بهبود معانی