آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

کوچ به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / kooch /

migration, transmigration, immigration, emigration

migration

transmigration

immigration

emigration

مهاجرت، هجرت، رحلت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

او به کانادا کوچ کرد.

He immigrated to Canada.

کوچ دسته جمعی

mass migration

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کوچ

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:

ارجاع به لغت کوچ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کوچ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کوچ

لغات نزدیک کوچ

پیشنهاد بهبود معانی