رتبهدار، درجهدار، جایگاه بالا، مقام بالا (در یک سازمان)
The ranker was promoted to a higher position within the military hierarchy.
این رتبهدار به جایگاه بالاتری در سلسله مراتب نظامی ارتقا یافت.
Being a ranker comes with great responsibility and requires strong leadership skills.
مقام بالا بودن با مسئولیت زیادی همراه است و نیازمند مهارتهای رهبری مقتدر است.
موقعیت (خاص)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
As a professional athlete, he was considered one of the best rankers in his sport.
او بهعنوان یک ورزشکار حرفهای یکی از بهترین موقعیتهای رشته ورزشی خود محسوب میشد.
Consumer preferences were placed in rank order from 0 to 10.
اولویتهای مصرفکننده بهترتیب موقعیت از ۰ تا ۱۰ قرار داشتند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ranker» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ranker