فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
    آخرین به‌روزرسانی:

    Grosser

    American: ɡroʊsə British: ɡrəʊsə

    صفت عالی:

    grossest

    معنی و نمونه‌جمله

    noun C1

    (عامیانه) پردرآمد (به‌ویژه درمورد فیلم)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    This film was a big grosser.

    این فیلم بسیار پردرآمد بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد grosser

    1. adjective including every constituent or individual
      Synonyms:
      completer
      Antonyms:
      part
    1. adjective without qualification; used informally as (often pejorative) intensifiers
      Synonyms:
      completer purer starker ruder rougher coarser cruder
    1. adjective large, fat
      Synonyms:
      fatter fatter fleshier stouter portlier weightier
      Antonyms:
      thinner skinnier tinier
    1. adjective crude, vulgar
      Synonyms:
      dirtier nastier coarser broader filthier smuttier bawdier fouler raunchier
      Antonyms:
      cleaner politer
    1. adjective conspicuously and tastelessly indecent
      Synonyms:
      cruder earthier ranker
    1. adjective obvious, apparent
      Antonyms:
      vaguer

    ارجاع به لغت grosser

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «grosser» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grosser

    لغات نزدیک grosser

    پیشنهاد بهبود معانی