آخرین به‌روزرسانی:

Honeycomb

ˈhʌnikoʊm ˈhʌnikəʊm

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive

شانه عسل، آرایش شش‌گوش خانه‌خانه کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The mountain is honeycombed with caves.

آن کوه پر است از غار.

honeycombed with intrigue

سراسر دست‌خوش دسیسه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد honeycomb

  1. noun
    Synonyms:
    pattern maze labyrinth sieve filter comb

ارجاع به لغت honeycomb

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «honeycomb» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/honeycomb

لغات نزدیک honeycomb

پیشنهاد بهبود معانی