با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Haw

hɒː hɔː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun verb - intransitive interjection
    گیرکردن در صحبت، من‌من کردن در صحبت، گیر کردن در صحبت، درنگ در صحبت، چرخیدن یا به دست چپ رفتن، کویج، کیالک، میوه ولیک، ملاولیک
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد haw

  1. noun A spring-flowering shrub or small tree of the genus Crataegus
    Synonyms: hawthorn

ارجاع به لغت haw

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «haw» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/haw

لغات نزدیک haw

پیشنهاد بهبود معانی