آخرین به‌روزرسانی:

پایگاه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / paaygaah /

base, station, outpost

جایگاه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

سربازان وظیفه را در این پایگاه نظامی آموزش می‌دادند.

Conscripts were trained in this military base.

پایگاه موشک

a missile base

نمونه‌جمله‌های بیشتر

پایگاه قدرت

power base

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پایگاه

  1. مترادف:
    رتبه مرتبت مقام مکانت منزلت منصب
  1. مترادف:
    مرکز مقر
  1. مترادف:
    جایگاه جا محل مقام
  1. مترادف:
    پیشگاه تخت مسند
  1. مترادف:
    اندازه

ارجاع به لغت پایگاه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پایگاه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پایگاه

لغات نزدیک پایگاه

پیشنهاد بهبود معانی