آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

ساق به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / saagh /

کالبدشناسی foreleg, calf, shank

foreleg

calf

shank

اندام مابین زانو و مچ پا

هافبک بازی را به‌دلیل مصدومیت از ناحیه‌ی ساق از دست می‌دهد.

Winger misses the match with a calf injury.

عضلات ساق جلویی در این نژاد سگ قوی هستند.

The foreleg muscles are strong in this breed of dog.

اسم
فونتیک فارسی / saagh /

leg, side, line

leg

side

line

ضلع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

لطفاً ساق جعبه را برای آدرس بررسی کن.

Please check the side of the box for the address.

هر ساق چندضلعی باید دقیقاً اندازه‌گیری شود.

Each line of the polygon must be measured precisely.

اسم
فونتیک فارسی / saagh /

stem, stalk, trunk, pedicle, petiole, peduncle

stem

stalk

trunk

pedicle

petiole

peduncle

ساقه

رز ساق سبز و بلندی دارد.

The rose has a long green stem.

ساق وزن برگ‌ها را تحمل می‌کند.

The stalk supports the weight of the leaves.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ساق

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
اندام مابین زانو و مچ پا
مترادف:
پاچه حیوانات
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت ساق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ساق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ساق

لغات نزدیک ساق

پیشنهاد بهبود معانی