آیکن بنر

راهنمای استفاده از بخش «لغات من» در فست دیکشنری

راهنمای استفاده از بخش «لغات من»

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

زمینه به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / zamine /

field, ground, domain, locale, scene, territory, area

field

ground

domain

locale

scene

territory

area

حوزه

پژوهش ما به چند زمینه تقسیم شده است.

Our research has ramified into a number of fields.

خدمات ضعیف، زمینه‌ای برای شکایت فراهم کرد.

The poor service provided grounds for complaint.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

این یک تحقیق پیشگامانه در زمینه‌ی پزشکی است.

This is groundbreaking research in the field of medicine.

اسم
فونتیک فارسی / zamine /

background, backdrop

background

backdrop

پس‌زمینه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

هنرمند از زمینه‌ای تاریک برای برجسته کردن رنگ‌های روشن استفاده کرد.

The artist used a dark backdrop to highlight the bright colors.

زمینه‌ی موسیقی او از سنین پایین شروع شد.

Her musical background began at a young age.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد زمینه

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت زمینه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «زمینه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/زمینه

لغات نزدیک زمینه

پیشنهاد بهبود معانی