دردمند، از درد به خود پیچیدن، درد شدید داشتن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was racked with pain after the accident.
او پس از تصادف از درد به خود میپیچید.
She lay in bed, racked with pain from the illness.
او در رختخواب دراز کشیده بود و از درد بیماری به خود میپیچید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «racked with pain» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/racked-with-pain