شکل جمع:
humpbacksجانورشناسی کوهاندار، گوژپشت (نوعی نهنگ)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
Humpbacks migrate thousands of miles each year to reach their feeding grounds.
کوهاندارها سالانه هزاران مایل مهاجرت میکنند تا به محل تغذیهی خود برسند.
The humpback breached out of the water.
گوژپشت از آب بیرون پرید.
گوژپشتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The humpback caused him pain and discomfort.
گوژپشتی باعث درد و ناراحتی او شد.
His humpback made it difficult for him to stand up straight.
گوژپشتیاش صاف ایستادن را برایش سخت میکرد.
قدیمی آدم گوژپشت، آدم قوزی
People often stared at the humpback.
مردم اغلب به آن آدم گوژپشت خیره میشدند.
The humpback walked slowly down the street.
آن آدم قوزی بهآرامی در خیابان راه میرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «humpback» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/humpback