فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Screwdriver

ˈskruːˌdraɪvər ˈskruːˌdraɪvə

شکل جمع:

screwdrivers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

پیچ‌گوشتی، آچارپیچ‌گوشتی، پیچ‌کِش

He organized his tools, placing the screwdriver in the toolbox.

او ابزارهایش را مرتب کرد و پیچ‌گوشتی را در جعبه‌ابزار گذاشت.

A screwdriver is an essential tool for any handyman.

آچارپیچ‌گوشتی ابزاری ضروری برای هر تعمیرکار است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Majid prefers a flathead screwdriver for this type of screw.

مجید برای این نوع از پیچ، پیچ‌گوشتی تخت را ترجیح می‌دهد.

noun

اسکرودرایور (نوعی کوکتل که معمولاً از ودکا، آب‌پرتقال و یخ تهیه می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The screwdriver is a simple but classic cocktail.

اسکرودرایور کوکتلی ساده اما کلاسیک است.

Is this screwdriver made with fresh oranges?

آیا این اسکرودرایور با پرتقال تازه درست شده است؟

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد screwdriver

  1. noun a tool used for turning screws. It typically consists of a handle and a shaft with a tip that fits into the head of a screw
  1. noun vodka and orange juice served with ice

ارجاع به لغت screwdriver

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «screwdriver» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/screwdriver

لغات نزدیک screwdriver

پیشنهاد بهبود معانی