صفت تفضیلی:
more falselyصفت عالی:
most falselyبه دروغ، ناروا ، ناحق، اشتباهاٌ
He claimed, falsely, that he was married.
او به دروغ ادعا کرد که ازدواج کرده است.
She was falsely accused of shoplifting.
او اشتباهاٌ متهم به دزدی از فروشگاه شده بود.
متظاهرانه، به طور ساختگی، به طور تصنعی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She tends to adopt a falsely cheerful tone when she's upset about something.
وقتی از چیزی ناراحت است، صدایش را به طور ساختگی شاد نشان می دهد.
She smiled falsely.
او متظاهرانه لبخند زد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «falsely» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/falsely