پشیمان، تائب، نادم، توبهکار
he was penitent about what he had done.
از آنچه که کرده بود پشیمان بود.
she wrote a penitent letter.
او نامهی توبهآمیزی نوشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «penitent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/penitent