فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Penitent

ˈpenɪtənt ˈpenɪtənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
پشیمان، تائب، نادم، توبه‌کار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- he was penitent about what he had done.
- از آنچه که کرده بود پشیمان بود.
- she wrote a penitent letter.
- او نامه‌ی توبه‌آمیزی نوشت.
noun
(کسی که در مراسم توبه شرکت می‌کند) آدم نادم، آدم توبه‌کار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد penitent

  1. adjective shamed, sorrowful
    Synonyms:
    sorry regretful remorseful repentant rueful contrite apologetic penitential compunctious conscience-stricken atoning attritional abject
    Antonyms:
    happy unashamed unrepentent

ارجاع به لغت penitent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «penitent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/penitent

لغات نزدیک penitent

پیشنهاد بهبود معانی