فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Penis

ˈpiːnɪs ˈpiːnɪs

شکل جمع:

penises

توضیحات:

همچنین در حالت جمع می‌توان از penes به‌جای penises استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

کالبدشناسی آلت تناسلی مرد، آلت مردانه، آلت نری، قضیب، ذَکَر، کیر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالبدشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The professor explained the anatomy of the penis during the lecture.

درحین سخنرانی، استاد درباره‌ی آناتومی آلت تناسلی مرد توضیحاتی را ارائه داد.

The penis is an essential part of male reproductive biology.

آلت مردانه بخشی اساسی از بیولوژی تولیدمثل مردان است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The comedian made a joke about the penis that had the audience laughing.

این کمدین با آلت تناسلی مردانه شوخی‌ای کرد که باعث خنده‌ی تماشاگران شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد penis

  1. noun a male reproductive organ that serves multiple functions, including the delivery of sperm during sexual intercourse and the expulsion of urine from the body
    Synonyms:
    organ member tool rod manhood cock dick shaft phallus genitalia

ارجاع به لغت penis

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «penis» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/penis

لغات نزدیک penis

پیشنهاد بهبود معانی