آخرین به‌روزرسانی:

Footage

ˈfʊtɪdʒ ˈfʊtɪdʒ

شکل جمع:

footages

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C1

هنر فیلم، صحنه (خام و بدون ادیت)، فوتیج

The film director reviewed the footage.

کارگردان فیلم فوتیج را بررسی کرد.

The documentary filmmaker spent months collecting footage of endangered animals in the wild.

این مستندساز ماه‌ها به فیلم حیوانات در حال انقراض در طبیعت پرداخت.

noun uncountable

طول چیزی بر حسب فوت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

the footage of the new office

طول فضای اداری جدید

The warehouse has a large footage.

طول انبار زیاد بود.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت footage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «footage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/footage

لغات نزدیک footage

پیشنهاد بهبود معانی