فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Illimitable

ɪˈlɪmɪtəbl̩ ɪˈlɪmɪtəbl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    ادبی بی‌پایان، بی‌حد، نامحدود، محدودنشدنی
    • - His wealth was illimitable, able to buy anything he desired.
    • - ثروت او بی‌پایان بود و می‌توانست هرچیزی را که می‌خواست بخرد.
    • - The ocean's illimitable depths were both mysterious and awe-inspiring.
    • - اعماق نامحدود اقیانوس اسرارآمیز و الهام‌بخش بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد illimitable

  1. adjective Having no ends or limits
    Synonyms: limitless, measureless, boundless, endless, immeasurable, infinite, unbounded, unlimited

ارجاع به لغت illimitable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «illimitable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/illimitable

لغات نزدیک illimitable

پیشنهاد بهبود معانی