فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Interlink

ˌɪnt̬ərˈlɪŋk ˌɪntəˈlɪŋk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun verb - transitive
    به‌هم پیوستن، مسلسل کردن، به‌هم جفت کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد interlink

  1. verb Cause to be interconnected or interwoven
    Synonyms: interconnect, complect, interdepend, interjoin

ارجاع به لغت interlink

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «interlink» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/interlink

لغات نزدیک interlink

پیشنهاد بهبود معانی