فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Jobless

ˈdʒɑːbləs ˈdʒɒbləs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    بیکار، نیازمند به کار
    • - He is presently jobless.
    • - او فعلاً بیکار است.
  • adjective
    وابسته به بیکاری
    • - jobless training
    • - آموزش بیکاران
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد jobless

  1. adjective unemployed
    Synonyms: between jobs, collecting unemployment benefits, laid off, on the dole, out of a job, out of work, without employment, without gainful employment, workless

لغات هم‌خانواده jobless

  • noun
    job, jobless
  • adjective
    jobless

ارجاع به لغت jobless

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jobless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jobless

لغات نزدیک jobless

پیشنهاد بهبود معانی