فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Laminated

ˈlæmɪneɪtɪd ˈlæmɪneɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    laminates
  • وجه وصفی حال:

    laminating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb
    تنکه(شده)
    • - laminated steel
    • - پولاد چندلا
    • - laminated plastic
    • - پلاستیک چندلا
    • - laminated chocolate cake
    • - کیک شکلاتی لایه‌لایه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد laminated

  1. adjective Provided with a cover
    Synonyms: flaky, scaly, layered

ارجاع به لغت laminated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «laminated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/laminated

لغات نزدیک laminated

پیشنهاد بهبود معانی