امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Papa

ˈpɑːpə ˈpɑːpə pəˈpɑː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
بابا، پاپا، آقاجان، پاپ، کشیش ناحیه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد papa

  1. noun A male parent
    Synonyms: father, sire, dad, daddy, p.a., pappy, pop, old man
  2. noun An informal term for a father; probably derived from baby talk
    Synonyms: father, dad, daddy, p.a., pop, dada, male parent, pappa

ارجاع به لغت papa

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «papa» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/papa

لغات نزدیک papa

پیشنهاد بهبود معانی