فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Wade

weɪd weɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    waded
  • شکل سوم:

    waded
  • سوم شخص مفرد:

    wades
  • وجه وصفی حال:

    wading

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - intransitive verb - transitive
    در آب راه رفتن، از آب گذشتن، از آب رد شدن، از آب عبور کردن
    • - They waded a shallow river.
    • - آن‌ها از رودخانه‌ای کم‌عمق عبور کردند.
    • - to wade a stream
    • - از نهر رد شدن
  • verb - intransitive
    (به‌سختی یا بازحمت) رفتن، رد شدن، عبور کردن
    • - We had to wade through knee-deep snow.
    • - مجبور بودیم از میان برفی که تا زانوهایمان می‌رسید، رد شویم.
    • - They wade through the crowd.
    • - آن‌ها به‌سختی از میان جمعیت عبور کردند.
  • verb - intransitive
    (با عزم راسخ) به کاری پرداختن، حمله کردن به
    • - He waded into his morning mail.
    • - با عزمی راسخ شروع به خواندن نامه‌های صبحگاهی خود کرد.
    • - to wade through a dull novel
    • - با عزم راسخ رمانی خسته‌کننده را خواندن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد wade

  1. verb plod, often through water
    Synonyms: attack, attempt, bathe, drudge, fall to, ford, get feet wet, get stuck in, go for, initiate, jump in, labor, launch, light into, paddle, pitch in, set about, set to, splash, start, stumble, tackle, tear into, toil, trek, walk, work through

ارجاع به لغت wade

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wade

لغات نزدیک wade

پیشنهاد بهبود معانی