فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Wariness

American: ˈwerinəs British: ˈweərɪnəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    warinesses

معنی

  • noun
    ( warily )از روی احتیاط، محتاطانه، احتیاط‌کار، بااحتیاط
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد wariness

  1. noun caution
    Synonyms: alertness, attention, care, carefulness, deliberation, discretion, guardedness, heed, heedfulness, prudence, vigilance, watchfulness

ارجاع به لغت wariness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wariness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wariness

لغات نزدیک wariness

پیشنهاد بهبود معانی