فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

خوشمزه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • لذیذ، خوش‌طعم
  • فونتیک فارسی

    khoshmazze
  • صفت
    tasty, delicious, luscious, toothsome, delectable, palatable, savory, mouthwatering, sweet, racy, dainty, flavorful, ambrosial, yummy, sapid, scrumptious, well-flavored, appetizing, agreeable to the taste, smooth, zestful, mellow
    • - خوراک‌های خوشمزه و کم‌نظیری به ما دادند.

    • - They served us delicious and exotic dishes.
    • - آروگولا یک افزودنی خوشمزه برای همه‌ی سالادهاست.

    • - Rocket is a delicious addition to any salad.
  • بامزه، شادی‌آور، خنده‌دار
  • فونتیک فارسی

    khoshmazze
  • صفت
    witty, jolly, humorous, droll, facetious, jocular, funny, waggish
    • - حکایت‌های خوشمزه

    • - humorous anecdotes
    • - او شخصیت خوشمزه‌ای دارد.

    • - He has a jocular personality.
  • عامیانه scrumptious, yummy, moreish
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد خوشمزه

ارجاع به لغت خوشمزه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خوشمزه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خوشمزه

لغات نزدیک خوشمزه

پیشنهاد بهبود معانی