امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

خوشنام به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نیکنام، مشهور

فونتیک فارسی

khoshnaam
صفت
reputable, famous, name, well-thought-of, famed, prominent, respectable, well-known

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- او در جامعه‌ی محلی خوشنام است.

- He's well-known in the local community.

- پزشک خوشنام به مدت 20 سال طبابت کرده و به بیماران بیشماری کمک کرده است.

- The reputable doctor has been practicing medicine for over 20 years and has helped countless patients.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خوشنام

  1. مترادف:
    معروف نیکنام
    متضاد:
    بدنام

ارجاع به لغت خوشنام

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خوشنام» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خوشنام

لغات نزدیک خوشنام

پیشنهاد بهبود معانی