فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

معروف به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نامدار، مشهور

فونتیک فارسی

ma'roof
صفت

famous, famed, well-known, popular, renowned, known, reputed, celebrated, proverbial, reputable, distinguished

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

اپلیکیشن فست‌دیکشنری یکی از معروف‌ترین اپلیکیشن‌های موبایل است.

The Fast Dictionary app is one of the most popular dictionary apps for mobile devices.

آهنگساز معروف آلمانی

a famous German composer

نمونه‌جمله‌های بیشتر

عطر و گلاب قمصر معروف است.

The perfume and rose water of Ghamsar are famous.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد معروف

  1. مترادف:
    صفت
    متضاد:
    گمنام
  1. مترادف:
    اسمی بنام خنیده نام خوش‌نام زبانزد سرشناس شناخته شهره شهیر مشهور نام‌آور نامدار نامور نامی
  1. مترادف:
    نیکی حسنه
  1. مترادف:
    دانسته

ارجاع به لغت معروف

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «معروف» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/معروف

لغات نزدیک معروف

پیشنهاد بهبود معانی